پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

❤وبلاگ محمد پرهام عزیز ما❤

سفر فضایی

از آقا پرهام دعوت شد بعنوان اولین کودک فضانورد با سفینه ساخت خاله سارا یه سفر اکتشافی در فضا داشته باشه. آقا پرهام هم با کمال میل استقبال کرد.     پس سوار بر سفینه شد و عازم این سفر هیجان انگیز.     ابتدا سراغ قمر سیاره ناشناخته رفت.     و بعد سراغ خود سیاره رفت و ز خاک اون نمونه برداری کرد. همانطور که مشاهده میشه روی قمر و  سیاره نیازی به استفاده از ماسک و لباس مخصوص نیست چون شرایط مشابه زمینه و این یک کشف مهمه. در بازگشت جشن مفصلی براش گرفته شد و جایزه ویژه نجوم به او اهدا شد.     در تصویر زیر هم آقا پرهام و دکتر آرمان رو مش...
26 دی 1391

بازگشت به خونه

از اینکه نتونستم وبلاگ رو آپدیت کنم عذر  خواهی میکنم. احتمالا از پست قبلی متوجه شدید چرا.. هنوزم وقت زیادی ندارم. فعلا یه عکس میذارم تا بعد مفصل بنویسم! ...
18 دی 1391

تنها ماندم

دیروز گل پسر و مامان گل پسر رو بردم خونه مامان بزرگ، تا هم بتونه با آرمان و خاله سارا بازی کنه، هم فرصتی بده که مامان مهربونش یکم به درسهاش برسه(هر چند که بعید میدونم بذاره مامان جونش درس بخونه). به هر حال، الان تنهای تنهای تنهای تنها، بدور از همسر و گل پسرم تو خونه نشستم و دلتنگشونم. آخه، دلم برای خودم سوخت. ...
9 دی 1391

خاطره شب یلدا

شب یلدا رفتیم خونه مامان جونینا. آرمانینا هم اونجا بودن. من و آرمان کلی در بدو ورود به زبون خودمون صحبت کردیم! مامان جون به من و آرمان یه ماشین قشنگ کلاسیک کادو داد. خاله سارا هم با خط قشنگش روش نوشته بود:پرهام جان اولین یلدات مبارک خاله سارا هم چند تا مسابقه و سرگرمی از جمله پرتاب حلقه آماده کرد. البته من و آرمان با نق زدنامون نذاشتیم خیلی بازی کنن! ...
4 دی 1391